عشق توپارت دوازده

پار دوازدهم
عشق تو
لیسا ابی که داشت پیخورد رو تف کرد
جیمین:واقعا یک نگاهی لیسا انداخت :میدونستم تاقت نمیاری
کوک:اره سارتا بهم گفت
جیمین:چییییی نگاهشو به لیسا انداخت
لیسا بغضی کرده بود سریع بدو حرف از اتاق خاج شد
کیفشو برداشت رفت سمت خونه سارتا
سارتا لیسا رو از دور دید :ههه این اینجا چیکار میکنه
لیسا نزدیک سارتا میشه محکم میزنه تو صورتش
لیسا:خجالت نمیکشی منو بجای خودت گفتی اونکه بالاخره یادش میاد اونوقت چی (گریه میکرد)
سارتا:خوب بیاد هه مگه چی میشه


#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
دیدگاه ها (۴)

عشق تو پارت چهاردهم

عشق تو پارت پانزدهم

عشق تو پارت یازدهم

عشق تو پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط